دنیای شادی

جوک .دل نوشته.طنزوسرگرمی.شعر.

یادمان باشد:

 

یادمان باشد:

 یادمان باشد: او که زیر سایه ی دیگری راه می رود،خودش سایه ای ندارد.. یادمان باشد: آنها که دوستشان می داريم می توانند دوستمان نداشته باشند.. یادمان باشد: لزومی ندارد همانقدر که تو برای من عزیزی،من هم برایت عزیز باشم! یادمان باشد: اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید.. یادمان باشد: برای پاسخ دادن به احمق، باید احمق بود! یادمان باشد: پیش ترها چیز هایی برایم مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند.. یادمان باشد: با یک نگاه هم ممکن است بشکنند دل های نازک.. یادمان باشد: کار رهگذر عبور است، گاهی بر می گردد، گاهی نه.. یادمان باشد: به جستجوى راه باشيم، نه همراه.. یادمان باشد که هرگز یادمان نرود..!!


ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:58 ] [ آرش ]

[ ]

روش شکار همسر

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 روش شکار شوهر توسط دختر

 

9-روش لوس گري:
يه دفعه يه سوسك مي بيني و بنا ميذاري به جيغ! آ ي جيغ نكش كي بكش.طرف هم كه وضع و اينطور مي بينه به هر قيمتي شده سوسك و به ديار باقي مي فرسته. حالا تو همچين تحويلش مي گيري كه انگار شير شكار كرده! و بعدشم مثلال از ترس سوسك يه مدتي خودتو بهش مي چسبوني و ازش جدا نمي شي! اگه كارا تا اينجا خوب پيش بره ما بقيش تضمين شدست.


10-روش شهرستاني:
يه بار با چشم گريون و تن لرزون طوري كه طرف بشنفه براي دوستت درد دل مي كني كه چطوري وقتي داشتي مي اومدي يه پسره ي چشم نا پاك تو رو ديد زده و بهت متلك پرونده. بعدشم هقي مي زني زير گريه. اينجاست كه ديگه رگ غيرت طرف باد مي كنه و حساب يارو با كرام الكاتبينه!


نكته: اگه كار به خون و خونريزي نكشه مي توني روي موفقييت حساب كني. اما اوصولا زندگي با اين آدم توصيه نمي شه.  

بقیه اش تو ادامه مطلب


ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:55 ] [ آرش ]

[ ]

کاربرد واژه ی گوه

کاربرد واژه ی گوه

گوه نخور= اجازه بده من اول حرف بزنم
2- گوه بخور = لطفا اول شما صحبت کنید
3- گوه خوردی = با نظر شما مخالفم

4- گوه مفت نخور = اظهار نظر نفرمایید
5- هیچ گهی نیستی = هنوز به کسب تجربه نیاز دارید
6- چه گهی هستی = ببخشید شما؟
7- هر گوهی میخوری بخور = هر طور مایلید تصمیم بگیر


ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:52 ] [ آرش ]

[ ]

تفاوت دو نسل

تفاوت دو نسل(جدید.قدیم)

w5obnessc2owvi7e4oq2.jpg


ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:46 ] [ آرش ]

[ ]

عشق چیست...

 

q1vzhbfzb42erszq573s.png

عـشق یعنـی مـایه قـوت قـلـب

عشق یعنی انفجار احساسات

عشق یعنی کم کردن فاصله ها

عشق یعنی کلید یک رابطه ای محکم

عشق یعنی در موفقیت هم شریک بودن

عشق یعنی کاری کنی که راحت پیدات کنه

عشق یعنی مثل اشرف زاده ها باهاش رفتار کنی

عشق یعنی کسی رو داشته باشی که ازت محافظت کنه

عشق یعنی وقتی باهاش قرار داری به خودت برسی

عشق یعنی یک عالمه حرف رو با یه اشاره گفتن

عشق یعنی هولش بدی تو یک مسیر درست

عشق یعنی یه بازی که تمومی نداره

عشق یعنی از هیکلش تعریف کنی

عشق یعنی من وتو ما میشویم

عشق یعنی حرفشو باورکنی


ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:45 ] [ آرش ]

[ ]

کمی بخند...

- قابل توجه خانوما !
مرد اونه که قلبتو شارژ کنه نه سیم کارتتو !

 

- پسره قد فیل رشد کرده، دوست دخترش بهش می گه جوجو!

 

پسر: عزیــــــــــــزم!!!
دختر: جووونـــــم!!!
پسر: گــــــــــلِ من!!!
دختر: جانــــم؟؟
پسر: عشــــــقم!!!
دختر: جان؟؟؟
پسر: زندگـــی من!!!
دختر: بله؟؟؟
پسر: نفسِ من!!!
دختر: زهـــرمار! بازم اسمم یادت رفته؟؟؟!

 

- پیرمرد و پیرزنی تصمیم میگیرند مث روزای اول نامزدیشون باهم قرار بذارن و بیرون همو ببینن .  پیرمرد سر قرار بعد از ۲ ساعت معطلی برمیگرده خونه و می بینه زنش تو خونه داره گریه میکنه میگه چی شده؟ پیرزنه میگه بابام نذاشت بیام!!!

 

- خانمه ناراحت توی تاکسی نشسته میگه : به فاصله چند روز هم شوهرم بهم خیانت کرد هم دوست پسرم!!!

 

 دﺧﺘﺮ: ﺳﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟
ﭘﺴﺮ: ﺳﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟
ﭘﺴﺮ: ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ می گم ﺗﮑﺮﺍﺭ می کنی؟
ﭘﺴﺮ: ﭼﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ می گم ﺗﮑﺮﺍﺭ می کنی؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ.
ﭘﺴﺮ: ﺳﺎﻋﺖ چهار ﻭ سی ﻭ هشت ﺩﻗﯿﻘه!

 

مومنی را ندا آمد آرزویی کن
مومن گفت:اقیانوس آرام را آسفالت میخواهم
ندا آمد سخت است آرزوی دیگری کن
مومن گفت:قدرتی میخواهم که زنها را بشناسم
ندا آمد اقیانوس آرام را دوبانده میخواهی یا چهاربانده؟

 

دختره به نامزدش میگه : عزیزم چی بشه منو طلاق میدی؟

نامزدش میگه : اگه سکه برگرده همون ۴۰۰ تومن!

 

يه  استاد جالب داشتيم كه خيلي به سر و وضع دانشجوها گير ميداد . يه روز كه وارد كلاس شد اول يه خورده نصيحت كرد و گفت چرا وضعتون اينجوريه و اصلا رعايت نمي كنين . بچه ها يه خورده خودشونو مرتب كردن . یه خورده که آروم شد ، يكي از بچه ها ازش پرسيد كه استاد مگه چي شده حالا؟ استاد گفت : بابا شورشو درآوردين ديگه! من ساعت قبل يكي از دختراي كلاس بغليتون رو ديدم خيال كردم عروسه!!!

 

دل نوشته دختران مجرد: بارها در كلاس اول خوانديم آن مرد آمد، او با اسب آمد، او زير باران آمد...
ما كه ترشيديم مرتيكه با خر هم نيامد!


ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:44 ] [ آرش ]

[ ]

اگه خانما برن سربازی...

اگه خانوما برن سربازی چی میشه!!!؟؟

 

صبحگاه:
فرمانده: پس این سربازهها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !) کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن

ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی...

صبحانه:
وا... آقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچهها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفع میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم

بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)
فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه ...
آره، تازه پاره هم میشه ...
وای وای خاک میره تو دهنمون ...
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...

ناهار
این چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمیخورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟
برو خودت غذا درست کن
والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمیکنم، حالا واسه تو ...
چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد

بعد از ظهر
فرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.

شب در آسایشگاه
یک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!

فرمانده میره تو آسایشگاه:
وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو
فرمانده: بلندشید برید بخوابید!
همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
واستا ناخونای پای مهشید جون لاکش تموم بشه بعد میریم.
آره فری جون؛ صبر کن این یکی پام مونده
فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.
سرباز: آخه گناه داره، طفلکی
مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا!


ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:44 ] [ آرش ]

[ ]

اگه پسرا نبودن چی میشد...؟

 

اگه پسرا نبودن چی میشد...؟

می دانید اگر پسر ها نبودند چی می شد؟
1-دیگه کی بود که دخترها مسخرشون کنه؟
2-دیگه کی بود که با دیدن دخترها دست وپایش شل بشود؟
3-دیگه کی بود که دخترها خرش کنند؟
4-دیگه کی بود که دخترها سرشون داد بزنند؟
5-دیگه کی بود که ساعت 7صبح مثل کشیکی ها دم در خونه دختر ها واسته؟(ونگهبانی بده؟)
6-دیگه کی بود که داداش دخترها به باد کتکش بگیره؟
7-دیگه کی بود که برای عشق دخترها بخونه؟
8-دیگه کی بود که بابا هر روز عین خر ازش کار بکشه؟
و از همه مهمتر......

۹-دیگه کی بود که تو دانشگاه استاد ضایع شون کنه؟

و......

حالا اگر دختر ها نبودند چی می شد؟
1-دیگه کی بود که به بابا مربا بده ؟
2-دیگه کی بود که پسرها را خمار کنه؟
3-دیگه کی بود که پسر ها سرکار بذاره؟
4_دیگه کی بود که حال پسر ها را بگیره؟
5-دیگه کی بود که عین فرشته مهربون که سر راه پینوکیو سبز شد اونو از دروغ گویی باز داره؟

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com


ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:41 ] [ آرش ]

[ ]

اس ام اس های تصویری

|""""""""""|_:!""-.,

"@@"""""" ""@""

ده تن آجر فدای زیر بنای وجودت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

* * * * * * * * * * * *

   0      0

ـــــ[]ــ!=[]

_\\ @@ /\

فلجتیم رفیق

ادامش توی ادامه مطلب.


ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:41 ] [ آرش ]

[ ]

مهمونی...


یارو میره مهمونی ،

 شب موقع خواب صاحب خونه بهش میگه: جاتو کجا بندازم تو اتاق نی نی خوبه؟

یارو با خودش فکر میکنه: کی حوصله گریه بچه داره.

بعد به صاحب خونه میگه: نه ممنون همینجا تو حال خوبه!

 صبح پا میشه بره دستشویی یهو یه دختر میبینه میگه:

شما دختر فلانی هستی اسمتون چیه؟

دختره میگه: نی نی. اسم شما چیه؟

 یارو میگه: من ..خر,گاو, الاغ, نفهم...


ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:40 ] [ آرش ]

[ ]

تیكه های پشت كامیونی

تیكه های پشت كامیونی
 


دنبالم نیا اسیر میشی




رو باك كامیونا كه دیدم زیاد مینویسن : شكمو !!! یا بخور نوش جان !!! یا الهی كوفتت بشه


من میروم............ ......... ......... ..تو هم بیا


زیبا رویان بی وفایند


داداش مرگ من یواش


ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:39 ] [ آرش ]

[ ]

اگه پسرا جنبه بشن چی میشه!!!!

اگه پسرا جنبه بشن چی میشه!!!!



1.هر پسری فقط یه دوست دختر داشت(و از اونجایی که امار تعداد دختران از پسران بیشتره،سر

تعداد کثیری از دختران بی کلاه می موند و لذا جنگ جهانی سوم بین دختران اتفاق می افتاد).


2.هر پسر هفته اول اشنایی با یه دختر به خواستگاریش می رفت(لذا دوران خوش دوستی و

استرس های قرار ملاقات از بین می رفت).


3.فشار بر روی دختران برای قبول شدن در دانشگاه به شدت افزایش می یافت.


4.بوی ترشی کشور رو بر می داشت (لذا مشکلات زیادی برای شهرداری پیش می یومد).


5.ازدواج برای دختران تبدیل به ارزو و رویای شبانه می شد.


6.برای گرفتن گل از دست عروس در عروسی خون و خونریزی راه می افتاد.


7.مانتو ها تنگ تر،جوراب ها کوچیک تر،شلوارها کوتاه تر و روسری حذف می شد.


8.شوهر مثل قند و پنیر کوپنی می شد و صف های طولانی برای گرفتن آن به وجود می امد.


* پس به این نتیجه می رسیم که پسر ها همین طور بی جنبه باقی بمونن هم برای دخترا بهتره

هم برای تمدن و جامعه بشری
ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:38 ] [ آرش ]

[ ]

عشق از نگاه استادان

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست ؟ گفت : حرام است.

ازاستاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت: نقطه ای که حول نقطه قطب جوان می گردد.

از استاد تاریخ پرسیدند عشق چیست ؟ گفت : سقوط سلسله ی قلب جوان .

از استاد زبان  پرسیدند عشق چیست ؟ گفت :همپای love است .

از استاد ادبیات  پرسیدند عشق چیست ؟ گفت :محبت الهیات است .

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست ؟ گفت :عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد .

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست ؟ گفت :عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست .

از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست ؟ گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد .

از استاد انشاء  پرسیدند عشق چیست ؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که میتوان توصیفش کرد .

از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست ؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد.

از استاد ورزش  پرسیدند عشق چیست ؟ گفت :عسق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود  .

از استاد زبان فارسی  پرسیدند عشق چیست ؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد .

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست ؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود .

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست ؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد .



ادامه مطلب

[ سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:,

] [ 21:36 ] [ آرش ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ،